86/5/20
11:40 ع
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را رفیق و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسله آموز صد مدرس شد
گفتی که یک دیار هرگز به ظلم وجور نمی ماند برپا و استوار
هرگز هرگز
دیرینه ای محمد
به حرص ار شربتی خوردم، مگیر از من که بد کردم/بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا!