سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

86/7/11
11:45 ص

نوای درویش‌خان باصدای بوق اتومبیل مظفرالدینشاه گم شد
فاطمه علی‌اصغر


نخستین تصادف رانندگی ایران
در پاییز سال 1305
هجری قمری
میان اتومبیل مظفرالدین شاه و درشکه درویش‌خان نوازنده

اتفاق
افتاد

نوای درویش‌خان نوازنده در صدای بوق اتومبیل مظفرالدین شاه گم شد

 
صدای برخورد شیهه اسبان درشکه درویش‌خان نوازنده با چرخ‌های اتومبیل بنز آلمانی مظفرالدین شاه، در شهر پیچید و آرامش کوچه پس‌کوچه‌های پر از اقاقی تهران درهم فرو ریخت و رنگ از رخ فرفره‌های هشت رنگ بچه‌های مشغول بازی در خیابان سپه پرید.
نخستین تصادف رانندگی در پاییز سال 1305 هجری قمری به وقوع پیوست و سرانجام تکنولوژی نوین و پدیده نوظهور اتومبیل نخستین قربانی خود را از میان فرهیخته‌ترین مردان ایران گرفت. شوفر فرنگی مظفرالدین شاه که همراه اتومبیل به ایران فرستاده شده بود بر اثر بی‌احتیاطی، درویش‌خان نوازنده را محکوم کرد به سکوت ابدی.
و خیابان سپه که جز نخستین خیابان‌های سنگفرش شده تهران قدیم بود به خون درویش‌خان آغشته و نوای دلکش مردی که تار او دل‌های خسته و عاشق را تا ملکوت می‌برد، برای همیشه خاموش شد. هر چند این خون‌بهای بزرگی بود برای بنیان‌گذاری نخستین قوانین راهنمایی و رانندگی در تهران!
پس از این واقعه بود که سرتیپ «درگاهی» آیین‌نامه‌ای به نام نظامنامه درشکه های عمومی تهیه کرد و نخستین نظامنامه عبور و مرور تدوین شد.
در این نظامنامه تمامی مقررات مربوط به رانندگی انواع وسایل نقلیه درج شده بود که تنها 20 رقم از علایم راهنمایی _ رانندگی را دربرمی‌گرفت.
در این سال همچنین گواهینامه‌ها نیز درجه‌بندی شده و سه نوع گواهینامه صادر شد.
وزیر‌الوزراء نیز بعد از آن دستور داد که اداره پلیس نظمیه، شعبه‌ای به نام «وسائط ناقله» تاسیس کند که مقرش در خیابان باب همایون بود. ایجاد این تشکیلات در تهران همه در مقابل خون‌بهای مردی بود که حتی سیم‌های تار سنتی او قادر نبود رازهای گلوی دل آشفته‌اش را بنوازد و از آن رو بود که او سیمی به تارش افزود تا شاید رویاهای عاشقانه‌اش دل شب‌های تار را روشن کند.
مردی که درد زمان پراضطراب خود را می‌فهمید، این گونه در خیابان‌های خلوت شهر تهران که اتومبیل‌ها سرعت بالایی نداشتند، در یک چهارراه، که حتی یک چراغ راهنمایی هم نداشت، مرگ را تجربه کرد.
مردی که ضرب را وارد موسیقی یکنواخت سنتی کرد تا شاید این تحول در موسیقی دل ایرانی را برای همیشه در پیچ و خم نوای آن نگه‌ دارد، او که آهنگ ضربی با نام پیش‌درآمد را وارد موسیقی ایران کرد سال‌ها این آهنگ سرمشق و راهبر، نوازنده‌های تار بود، در شهری که حتی 10 نفر پاسبان نداشت که کار عبور و مرور را انجام دهند. بعد از این واقعه نامنتظر بود که تعداد پاسبان‌ها افزایش یافت و سرانجام‌ پاسبان‌ها در چهارراه‌ها با بازوبند سفید و چراغ راهنمایی بر دوش دیده شدند که با دست رنگ چراغ‌ها را تغییر می‌دادند.
درویش‌خان حتی هنگام مرگ نیز تحول در تاریخ معاصر تهران به وجود آورد. زیرا مرگ او تلنگری برای تغییر وضع قوانین رانندگی بود تا دیگر بار مردم شاهد این حوادث دل‌خراش نباشند.
آن زمان هیچ کس نمی‌توانست تصور کند روزی در تهران فرا خواهد رسید که صدها نفر بر اثر تصادف و رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی جان خود را از دست دهند.
درویش‌خان نابغه موسیقی ایران بود که در فضای استبداد و بی‌قانونی زیر چرخ‌های اتومبیل مظفرالدین شاه رفت، تا شاید با وضعیت قوانین، بنیاد مرگ‌های ناشی از تصادف رانندگی برای همیشه در تهران ریشه‌کن شود.
او که دغدغه‌های زمان پیرش کرده بود و خط سنگین شده تاریخ را از حرکت به سوی صنعت و تکنولوژی درک می‌کرد؛ خود قربانی صنعت جدید شد در حالی که در خاطر هیچ کس خطور نمی‌کرد که این وسیله که تا این اندازه جذاب و هیجان‌آور است، بتواند مرگ را به ارمغان آورد. ولی مرگ، ارمغان تحفه فرنگ مظفرالدین شاه به درویش خان بود که او را برای همیشه ساکن گورستان ظهیرالدوله کرد تا سمفونی سکوت را مرور کند هر شب و هر روز.
درویش‌خان تحصیل کرده دارالفنون بود و خط موسیقی و نواختن شیپور و طبل کوچک را در همین مکان و در نزد استاد حسین‌قلی‌خان فرا گرفت و خود نیز ابتکارات بسیاری را در موسیقی ایرانی گنجاند.
اما نتوانست هیچ‌گاه غم خود را پنهان کند از شهری که داشت پر از چراغ‌های نئون می‌شد و ترافیک چون یک گیاه خزنده تمام شهر را می‌پوشاند، چراغ موشی و بلال فروشی و نذری پزون کنار باغ‌های چنار از یاد می‌رفت و جای آن توسعه چون چتری برفراز آسمان شهر گسترده می‌شد و دود اتومبیل‌های شهر، شمردن ستاره‌ها روی پشت‌بام خانه‌ها را به افسانه بدل می‌کرد.
بدینسان بود که شهر فرنگی آمد و درویش‌خان گاوی که مردم کهنسال تهران هنوز به یادش می‌آورند؛ با کشکول و منتشا و لباس درویشی که در باغ‌های تهران می‌گشت و تغییرات نامنتظر شهر را در گوش مردم زمزمه می‌کرد؛ از یادها رفت.
او تار 6 سیمی درویش‌خان را در دست گرفته بود و می‌خواست برود به سوی غروب سرخ فام شهر، در حالی که پشت سر او، شهر را هجوم اتومبیل‌ها فرا گرفته بود.

منبع : پایگاه خبری هنر ایران


86/7/10
12:0 ص

همراهان عزیزبنا به عللی فعلا باز کردن این مبحث برایم مقدورنیست.فعلا تعریفی کلی از از فواصل و دستگا ه ها و اصطلاحات برایتان می گذارم تا بعد.

تئوری موسیقی ایرانی

 

1-گام 24 قسمتی

 می دانیم، پایه و اساس موسیقی بر دوقسم گام ماژور(بزرگ) و گام مینور(کوچک) و انواع سه گانه ی آن بنا شده است.به عبارت دیگر ملودی های اروپایی از پرده و نیم پرده و فاصله های دیگری که از آنها ترکیب شده تشکیل یافته است.

اما موسیقی ایرانی، فواصل دیگری داشته که در موسیقی امروز کشور ها ی غربی یافت نمی شود و آن عبارت است از فاصله های کوچکتر از نیم پرده و انواع دیگری که از نیم پرده بزرگتر و از یک پرده کوچکتر هستند.این فاصله ها معلوم نیست حتما ربع پرده یا سه ربع پرده باشند. ولی به جهاتی برای این که موسیقی ایراین را تحت قاعده اعتدال در آورند، گام ایرانی را مرکب از فاصله ربع پرده ای دانسته اند و همین فواصل است که دستگاه های خاص موسیقی ایرانی را به وجود آورده و آ‹ را از موسیقی غربی متمایز ساخته است.

پس از نظر عملی، اختلاف اساسی موسیقی ما و موسیقی غربی در این است که گام های غربی از نیم پرده و فواصلی که ترکیبات نیم پرده است بوجود آمده ولی گام ها ی شرقی از فاصله ی ربع پرده و ترکیبات آن تشکیل شده است. علاوه بر این حالت موسیقی ما نیز با موسیقی غربی متفاوت است و این موضوع پس از شرح مقامات ایرانی به خوبی روشن خواهد شد.

لازم به ذکر است که برای ساختن فواصل ربع پرده ای از دو علامت«سری» و «کرن» که قبلا با آنها آشنا شده اید، استفاده می شود.به عنوان مثال برای نشان دادن نتی که ربع پرده زیر تر (بالا رفته) از علامت سری و برای نتی که ربع پرده بم تر شده(پایین رفته) از علامت کرن استفاده می شود.در شکل زیر دایره ی نت ها ی موسیقی ایرانی که متشکل از 24 قسمت ربع پرده ای است را مشاهده می کنید.


86/7/2
12:0 ص

 

فعلا طی چند قسمت تئوری موسیقی ایرانی را خدمتتان معرفی می نمایم.تا بعد که به شرح بسط دقیق تری بپردازم. تصاویر این بخش را می توانید از این جا دانلود کنید.


86/6/31
12:53 ص

آدرس وب سایت آقای خدادادی : www.tebbeghorani.com

خداوند در سوره مبارکه مریم آیه ?? چنین می فرماید :

لا یسمعون فیها لغوا الا سلاما و لهم رزقهم فیها بکره و عشیا.

خداوند تبارک و تعالی در این آیه چنین می فرماید : کسانی که در بهشت برین جای دارند، در آنجا سخنان لغو و بیهوده نمی شنوند مگر سلامتی، و خداوند روزی را برای آنان صبح و شام در اختیار می گذارد.

از این آیه قرآن چنین نتیجه می گیریم که بهترین زمان غذا خوردن صبح و شام می باشد، به چند دلیل:

?- مدت زمان زیادی حدود چهارده ساعت بین سحر و افطار وجود دارد.
?- در این مدت غذای مصرف شده براحتی هضم و جذب شده و به مصرف سلولها خواهد رسید.
?- در این ماه مبارک نیز غذا را در صبح و شب استفاده می کنیم.
?- از یک نوع غذا بیشتر استفاده نکنیم. غذا را خوب بجویم.
?- از مصرف غذاهای مصنوعی و تبلیغی مانند : بامیه و ذولبیا و ماست و غیره خود داری کنیم.
?- با نعمتهای خوب پروردگار مانند: عسل، خرما و سایر نعمتهای دیگر روزه‌ خود را افطار کنیم.
?- بهتر است که در سحر از غذاهای پخته و سرخ کرده استفاده نکنیم.
?- پسندیده است که در سحر از غذاهای خام به علت سبکی معده استفاده کنیم و خوب بجویم.
?- بلافاصله بعد از اذان صبح بخواب نرویم.
??- هنگام افطار میتوانید از غذاهای پخته به مقدار مناسب استفاده کنید.
??- همراه غذا و یا بعد از آن از مایعات استفاده نشود.
??- از مصرف آش رشته در این ماه خود داری شود.
??- به جای آش رشته از آش جو مخصوص با کشک مرغوب و روغن زیتون و پودرگردو استفاده شود.
??- در این ماه عزیزان سعی کنند که از فرهنگ تغذیه قرآنی بهره مند شوید.
??- کم خوری و ساده خوری را سر لوحه زندگی خود قرار دهیم تا از مبتلا شدن به خیلی از بیماریها پیشگیری کنیم.
??- پیامبر گرامی اسلام در این زمینه چنین می فرماید : المعده بیت کل داء والحمیته راس کل دوا.



در این ماه مبارک چه بخوریم؟

عموماً در این ماه مبارک و عزیز دو وعده غذا مصرف می شود.
?- سحر
?- افطار

سحر چه بخوریم؟

همانطور که قبلاً بیان شد بهتر است که از غذاهای خام و نعمتهای خوب الهی ( غذاهای قرآنی ) که در افکار و اعمال انسان اثر بسزائی دارد و سر نوشت انسان را عوض می کند مصرف شود از جمله :

  • از مغزها ( بادام و فندق خام ) و خرما و میوه جات فصل و چند لیوان آب یا آب میوه جات.
  • شربت عسل با لیمو ترش تازه، یک تا دو لیوان بمرور میل شود.
  • جوانه تازه گندم + مغز بادام خام + عسل و میوه جات فصل با یک تا دو لیوان آب.

توجه : چون غذای پخته میل نمی شود، نوشیدن مایعات بعد از غذای بیان شده مانعی ندارد.

یکی از مهمتری علت پر خوری در این ماه مبارک ترس از گرسنگی است و این چیزی نیست به جز عادت بد روانی!

افطار چه بخوریم؟

  • بهتر است که با یک لیوان شربت عسل به آرامی میل کرده و افطار کنیم، نیم ساعت بعد غذا میل شود.
  • می توانید با نصف لیوان آب یا آب میوه با چند عدد خرما افطار کرده بلا فاصله غذا را میل کنید.
  • از عذاهای ساده خصوصاً یک نوع غذا بیشتر استفاده نشود.
  • غذاهائی مانند : انواع پلو و خورش هائی که سرخ نشده باشد.
  • از سالاد و سبزیجات تازه‌ فصل حتماً استفاده شود.
  • در صورت استفاده از آش ( بهتر است که آش جو با کشک مرغوب باشد ) سیر داغ و پیاز داغ میل نشود!
  • در این ماه بهتر است که روغن مصرفی زیتون بوده و حرارت داده نشود.
  • دراین ماه مبارک بهتر است که تمرین شود تا بر نفس سرکش غلبه شود.
  • بهترین تمرین در این ماه غلبه بر نفس شکم است.
  • غذا را با حرارت ملایم طبخ کرده و از خوردن آن لذت ببرید و از پر خوری و بیهوده خوری بپرهیزید
  • هفته ای یک بار تا دو بار غذای گوشتی استفاده شود.
  • نان کمتر میل شود و از پر کردن شکم حتی الامکان پرهیز شود.


فرمول آش جو مخصوص

مواد لازم :

جو پوست کنده ? پیمانه – گندم با پوست ? پیمانه – بقیه حبوبات ( نخود، انواع لوبیا، عدس، ماش ) از هر کدام نصف پیمانه + یک کیلو سبزی آش + یک عدد پیاز متوسط + ? قاشق غذا خوری پونه کوهی + سیر دو تا سه حبه + ادویه و نمک بمقدار لازم + کشک ??? گرم + پودر گردو ? قاشق غذا خوری برای هر بشقاب

طرز تهیه :

همه حبوبات را صبح خیس کرده، بعد از ظهر بار بگذارید، بعد پیاز را اضافه کرده تا بمرور بپزد.سپس سبزی را افزوده تا بپزد و در آخر پونه و ننمک را اضافه کرده و به آرامی هم بزنید تا آش جا بیفتد و لعاب دهد.

طریقه آماده کردن کشک :

کشک را با دو تا سه لیوان آب خیس کرده با یک حبه سیر و یک قاشق مربا خوری پونه کوهی یا نعناع خشک افزوده، همه را با هم در مخلوط کن ریخته چند دقیقه ای بمرور مخلوط کنید.

توجه : در صورت مصرف آش بهتر است بمقدار کم باشد، در غیر این صورت به عنوان یک وعده غذا باشد.

با رعایت مسائل فوق انشا الله از الطاف بیکران الهی بر خوردار شوید. ضمیری روشن و قلبی آرام داشته باشید.

منبع : طب قرآنی


86/6/28
12:0 ص

پیرامون موسیقی رپ آیا ؟

موسیقی رپ که در دههٔ ۱۹۸۰ میلادی و از میان سیاه پوستان فقیر متولد شد، در واقع یک نوع موسیقی اعتراض‌آمیز خیابانی است. مانند خیلی از سبک‌های دیگر موسیقی غربی، این سبک نیز با چندین سال تاخیر، به ایران راه پیدا کرد.

این موسیقی از پیش‌پا افتاده ترین و سهل ترین و خیابانی ترین کلمات استفاده می‌کند، بدون این که از حیث ادبی بتوان این نوع استفاده را نقد کرد. یعنی در نوشتن متن رپ، هیچ الزامی برای رعایت قوانین ادبی وجود ندارد.موسیقی رپ به موضوعاتی از جمله: اختلاف طبقاتی، ریاکاری، دعواهای خیابانی، فرهنگ غالب جهانی و البته بحران‌های سیاسی می‌پردازد و ترانه‌های آن اگرچه قافیه‌هایی ضعیف دارند و در نگاه بسیاری شعر ناب به حساب نمی‌آیند، امّا با همین سادگی و بی پیرایگی خود می‌کوشند معنایی دیگر از زندگی اجتماعی را به ما یادآوری کنند.

در ایران اما این معنای دیگر از زندگانی که به ما یادآوری می شود چنان ژرف است و ژرف که برای مدت نامحدودی آدمی را به سمت مثبت بی نهایت متمایل می نماید. ایرانی، ایرانی اصیل اگر به این آهنگ ها تا انتهایشان گوش بدهد به فتوای حقیر برود گرین کارتش را بگیرد که دیگر ماندنش جایز نیست. موسیقی زیر زمینی در غرب به موسیقی ای گفته می شود که نه تنها از حیث محتوا ی اثر بلکه از حیث آهنگ سازی نیز در رده ی بالاست .، در سرزمین ما اما اوضاع بلعکس است آنها برای گفتن حرف حق زیرزمینی کار می کنند و ما ها برای گفتن چه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟. حافظ این حال عجب با که توان گفت. از بین آثار رپ آقای نامجو، بینش پژوه و دیگری را در خاطرم نیست مجاز کار می کنند، آثارشان در سایت ترانه فارسی هست با کمی جستجو می یابید. به عقیده بنده به این سبک خواندن اصلا به زبان فارسی نمی آید.

در این اقیانوس آثار، واقعا جای موسیقی های ناب و اصیل خالی است پس حق دارند به سراغ کار های ضعیف بروند، نه می شناسند آثار فاخر را و نه علاقه ای به گوش دادن آنها دارند، جملگی به دنبال چی هستند؟ آهنگ شاد، شاد باشه آقا شاد. اکثریت غریب به اتفاق جماعت ذکور و نثور ایرانی موسیقی را به عنوان تفریح می نگرند و لا غیر.چه اینکه اکثریتشان آن را حرام نیز می انگارند همان نهینیسم خودمان، ولی پیوسته به دنبال آهنگ شادند.

 

حتی توی تکثیر غیر مجاز هم اگر دقت داشته باشید به سختی می توانید آلبوم های ارزشمند رو پیدا کنید.جز اندکی بقیه زباله اند. چه زخیره ی نیکویی برای خود در نظر گرفته اند این شکنندگان قانون کپی رایت به صورت کلان، هم به اقتصاد هنر مندان ضربه ی اقتصادی می زنند و هم به فرهنگ این مملکت.فرهنگ چه واژه ی غریبی، راستی از فرهنگ ایرانی چیزی برایمان مانده است؟ صبر کنید ببینم، موسیقی و لباس و ملزومات زندگی و آداب و رسوم و آداب معاشرت و قیافه هامان که کاملا ایرانی- اسلامی است،نه ما همانیم که بودیم.تو خود حدیث مفصل بخوان از این فرهنگ.

از خود گریزانیم همگی و به بیگانه متمایل، خود را باور نداریم.آه چه درد جانسوزی. هر چه که بیگانه بگوید می گوییم :

 به خدا قسم

 قسم به نان و نمک

 به شرم تو

به چشمهای قشنگ تو

 اندازه ی هر چه دل تنهایی ات بخواهد

 با همه ی وجود

و با هر چه عشق

 و عشق

چشم

از خیل فرقه ها ی ایرانی 5 فرقه را نام می برم از نقطه نظرشان به موسیقی

گروه 1

نهینیست ها ی موسیقی را جیززز انگار، اما در خفی :  بلی، در جلی : خیر خیر خیر، هنوز برایشان مشخص نیست که موسیقی خوب است آیا یا بد. به منسبشان می چسبند، به میزشان و به درآمدشان. فرهنگ چیست ؟ موسیقی چیست؟ آواز کدام ارشاد چیست؟؟؟؟.حرام است آقا حرام.کذب است کذب است این مرد سراسر کذب است و ریا بیرونش کنید، مشعل ها را بیاورید و او را به آتش بکشید.

گروه 2

آه از نهادشان برآید که ای قوم به حج رفته، ای قوم به حج رفته،کجایید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟معشوق همینجاست بیایید بیایید.از دست هامان بس دل پری دارند بس.اما نرسد ناله ی سعدی به کسی در همه عالم، گر توووووووووووووووووووووووووو تقدیر کنی، دست تنهایند تنهای تنهایند. تا هستند که همین جماعت به ظاهر موسیقی دوست نیز پاسشان نمی دارند و هنگام به باقی شتافتنشان خیل عشاق به مزارشان روانه می شوند که چه؟ ...

گروه 3

شمه ی اقتصادی فوق بشری ای دارند و از آب گل آلود میگو می گیرند و به خورد مردم ساده می دهند، که لسان غیب خوشتر بنوازند این نوا را.

گروه 4

جوانک های متعصب، متعهد، متخصص، مجرب، مرخم،مجرد،لاسری،می بمل، فابکار، سی بمل، دره التاج، اقسام ذوالاربع،بر اوزان مُفتَعِلُن-فَعِلُن- مُفتَعِلُن-فَعِلنَ-یا تَن-تَنَنَن- تَنَنَن- تَن- تَنَنَن- تَنَنَن که قلم هاشان حزین و مویه و غم انگیز و بیداد و شکسته ویرگول دشتی و افشاری و منصوری روایت می کنند که هر کسی که نیست اهل دل ز دل خبر ندارد، دل زدست غم مفر ندارد.القصه از اقلیت مفید نویسشان گذشته مابقی از شجر می نویسند ولا غیر که شجر جونم دوستت دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه. گاه نقد هایی می نمایند، ایرانی جماعت را که می دانید نقاش ازل ورا چو تصویر کشید بلی همه اش به نقد و نقدیر کشید. گوشه ای از ایشان نیز به کار تصنیف شکافی پرداخته و چنان وصف می نمایند : که این گوشه ی چنگیز است و آن نغمه ی شهرام و آن یکی رِنگ شتر است و شمع و یار و می و میخانه با آواز ی از بانو پروانه،این نکته که ،که می فهمد که چه می نویسند، خودهاشان دیگر!.

گروه 5

نمی دانند میوزیک یا همان الموسیقی الکبیر خودمان که بود و چه کرد و فونکسیون و پیچ و کانجاکت چیست و مدالیته، نیز کنتر پوان را حتی نمی شناسد، جماعت عزیزی هستند، چه کنند که دوست ندارند وارد مقاصد الحان شوند ، البت به سایر آلات موسیقی غریب تصرف دارند اما چه کنند که از وطن بیزارند و املیسم می خوانندش و فرار را بر قرار ترجیح داده اند.

قصه نکنم دراز کوتاه کنم

که ای خیل بردران و قیل خواهران رحمی، رحمی که من امروز مهمان توام فردا چرا؟

 


86/6/27
4:0 ع

در ابتدای امر اگر به خاطر داشته باشید بر این باور بودم که تنها آموزش مهم است و مفید.

اما با گذشت ایام تجربه ثابت کرد که تنها آموزش مطلق کافی نیست. یک ویولونیست ایرانی باید موسیقی دان هم باشد، باید از تاریخ موسیقی سرزمینش و مشاهیر آن و آثار آنها مطلع باشد و باید با نظام دستگاهی موسیقی ایران آشنا باشد و علاوه بر این هویت ملی که من و او با هم می سازیم باید از قافله ی موسیقی جهانی نیز عقب نماند.پس برآن آمدم تا به لطف خدا تغییرات گذشته و آینده را در وبلاگ ویولونیست ایرانی به عمل آورم، در اواسط تابستان 86 آقای مازندرانی به جمع نویسندگان وبلاگ اضافه شدند و امروز آقای خلجی که ورود ایشان را به جمع نویسندگان این وبلاگ تبریک می گویم .باشد که موثر واقع شود و خودهامان را از یک نوازنده ی ساده به یک موسیقی دان کامل در عرصه ی جهانی تبدیل کنیم.    

به امید آن ایام

ارادتمند

شهریاری


86/6/20
6:1 ع

کشوری را در نظر بگیرید که هفت استان داشته باشد ، طبعا" هر استان برای خود شهرهایی داشته و هر شهر نیز دارای کوچه ها و خانه هایی است . اکنون با این تصویربیایید نگاهی به موسیقی اصیل ایرانی بیندازیم که دارای هفت دستگاه به نام های زیر است : چهار گاه ، راست پنج گاه ، ماهور ، نوا ، همایون ، سه گاه و شور دستگاه ها دارای زیر مجموعه هایی به نام نغمه یا مایه هستند مانند دستگاه شور که چهار نغمه به نام های بیات ترک ، افشاری ، ابوعطا و دشتی دارد و یا بیات اصفهان که نغمه ای است از دستگاه همایون .

       نغمه ها نیز زیر مجمو عه هایی به نام گوشه دارند . به طور کلی موسیقی سنتی دارای حدود 490 گوشه است . برخی از گوشه ها در دستگاه های مختلف تکرار شده اند و همچنین ممکن است بعضی از گوشه ها داخل هیچ نغمه و مایه ای نبوده اما در عین حال درون یک دستگاه خاص موسیقی جای داشته باشد ، مانند خانه ای که دور از شهر واقع شده و منتسب به شهر خاصی نباشد اما به هر حال در درون یک استان مشخصی قرار گرفته است .

 هر دستگاه یا نغمه بیانگر حس و حال مخصوصی است ، مثلا" قطعاتی که در سه گاه اجرا می شوند بیشتربیانگر غم و اندوه ، گله و شکایت ازمعشوق ، درد هجران ،امید واری دادن به خود و . . . است . به عنوان نمونه در این دستگاه گوشه ای به نام مغلوب وجود دارد که اوج غم و اندوه را بیان می کند . در دستگاه ماهور حالت وقار و آرامش  وطمانینه و رسیدن به مطلوب و مژده ی وصل احساس می شود . در دستگاه چهار گاه بیشتر حس حماسی القاء می شود و در همایون ، صلابت و قدرت وآمریت به چشم  خورده و قطعات اجرا شده در دستگاه شور ، آزادی و رهایی و دلدلدگی کامل به معشوق دیده شده ودردستگاه نوا که آرام ترین دستگاه موسیقی ایرانی است آرامش و اطمینان و طمانینه موج می زند .

 

منبع : وبلاگ موسیقی اصیل ایرانی

 

 


86/6/20
6:0 ع

شجریان ، رادیو و تلویزیون و موسیقی

 

من از وضعیت موسیقی در رادیو و تلویزیون به هیچ وجه راضی نیستم . من حدود بیست و چند سال پیش کاری را به نام  " گر به تو افتدم نظر " اجرا کردم اخیراً دیدم که تلویزیون برداشته و مطابق سلیقه خودش آن را تفسیر کرده و یک تعداد تصاویری روی این موسیقی گذاشته است . این یک توهین است .تلویزیون حق ندارد این کار را بکند . اصلاً آن چیزی که برای رادیو و تلویزیون مطرح نیست ، حقوق معنوی هنرمند است .

... وقتی روی یک تصنیف ، تصویر خاصی گذاشتیم ، در واقع آن را محدود به یک سلیقه ی خاص کرده ایم . چنین رفتار و نگاهی نسبت به هنر صحیح نیست .

 

کاری که رادیو و تلویزیون با موسیقی ما می کند مثل کاری می ماند که یک بلور فروش برای این که بلورهایش نشکند انجام می دهد . بدین ترتیب که در لا به لای آن ها مقداری کاه و پوشال و کاغذ میگذارد . رادیو و تلویزیون ما هم از موسیقی این گونه استفاده می کند و در زمان های اضافی و به درد نخور که چیزی ندارد ، برای مردم موسیقی پخش می کنند . ا ین یکی از دلایل کنار کشیدن من از صدا و سیما بود .

دلیل دیگر آن ؛ نشان ندادن شکل ساز است . می خواهم بدانم آیا قیافه ی تار و تنبک اغوا کننده است ؟ نشان دادن کسی که در حال نواختن ویولن یا تار است و نشان دادن یک ارکستر به مردم ، آن قدر زشت و بد است ؟ چیزی که در همه جای دنیا متداول است و همه دارند می بینند ...

وقتی که چنین بی حرمتی دارد به نوازنده ، به هنرمند و به موسیقی می شود ، دیگر دلیلی برای رفتن به آن جا وجود ندارد .

 

در تلویزیون زمانی که آواز یا ترانه و به طور کلی موسیقی پخش می شود ، آبشار و زنبور عسل و درخت و کوه را نشان می دهند . یا همزمان با پخش موسیقی تصویر آب ودرخت و کلاغ و اسب و گوسفند نشان داده می شود . اما خود نوازنده ای  که نشسته است و ساز میزند را نشان نمی دهند . آخر مگر چه اشکالی دارد ؟

آنها آیا می دانند این نوازنده چقدر زحمت کشیده است و چه رنجی برده است تا امروز قطعه ای را به این روانی و زیبایی بنوازد ؟  هیچ نوازنده چیره دستی ، کمتر از یک فوق دکترای دانشگاه ، زحمت نکشیده است . یعنی آیا این قدر قیافه و یا شکل ساز یک نفر می تواند فساد ایجاد کند ؟!... مگر کسی که به کنسرت می رود و به طور زنده همان نوازنده و همان خواننده را می بیند ، گناه می کند ؟!

 

به این علت که در رادیو و تلویزیون برای این هنر سرزمین ایران ، ارزش واقعی قایل نیستند گفتم که به عنوان یکی از صاحبان این هنر ، راضی نیستم که صدایم را پخش کنید مگر این که آن حرمت لازم را برای کار من و اساساً برای موسیقی قایل شوند .

از شما می پرسم ؛ رادیو و تلویزیون با کدام یک از فراورده های موسیقی رفتار شایسته داشته است ؟ مگر موسیقی در رده ای پایین تراز تئاتر و طنز و فیلم سینمایی و کارتون است ؟

 

در این چند ساله ، که صدا و سیما که 24 ساعت – شبانه روز – به طور مدام کار می کند و می خواهد دائم موسیقی پخش کند و آن قدر هم هنرمند ندارد در اختیار ندارد که موسیقی خوب تهیه کند ، بیشتر موسیقی که تهیه و عرضه می کند خالی از ارزش بوده و خیلی هایش بی ربط است . . .

الآن همین طور صبح تا شب هر چه دم دستشان می آید پخش می کنند . اما نه راجع به نوع ساخته شدن آهنگ حرف می زنند ، نه خواننده و آهنگساز را معرفی می کنند و نه از نوازنده ها می گویند . البته اخیراً یک معرفی مختصری می کنند .

 

زمانی که من به صدا و سیما اعتراض کردم ، در جواب گفتند که شجریان دنبال این است که تلویزیون در انحصار موسیقی ایرانی باشد و فقط موسیقی سنتی ایرانی پخش شود . درحالی که موسیقی های دیگری هم هست . آن ها هم باید پخش بشود . واقعاً این حرف هایشان مغرضانه بود . کاملاً مشخص است که من چنین نظری نداشتم . البته آنها عصبانی بودند . به همین خاطر به من تهمت می زدند . البته آنها آزادند هر چه می خواهند بگویند ، مردم قضاوت خواهند کرد .

حرف من این بود و هست که اگر می خواهید موسیقی پخش کنید ، از هر نوعی که باشد آن نوع خوب و با کیفیت را پخش کنید . دوم آن که به حقوق معنوی و مادی هنرمند احترام بگذارید . بدون اجازه ی هنرمند ، اثر او را دستکاری نکنید  و بر روی آن تفسیرهای دلخواه و تصاویر نامربوط نگذارید .

کتاب " سروش مردم " به کوشش : عرفان قانعی فرد

تهران . انتشارات دادار . 1382

منبع : وبلاگ موسیقی اصیل ایرانی

 

 

 


86/6/20
4:3 ع

تا به حال 3 برنامه را به شما معرفی کرده بودم اولی Melody Assistant ، دومی Guitar Pro ، سومی WIDI Recognition System.

که هر کدوم اشکالاتی رو داشتن.

Melody Assistant کسر میزانی جز 4/4 را قبول نمی کرد و علائم سری و کرن را نداشت.

Guitar Pro خط اتصال را نداشت و علائم سری و کرن را.

و WIDI Recognition Systemتنها چند ثانیه از آهنگ را به می دی تبدیل می کرد.

نیک می دانیم که یگانه علت بروز این مشکلات بجز سری و کرن، نبود کرک برنامه های Melody Assistant و WIDI Recognition System ولا غیر. اگر جوانمردی کرکشان را پیدا کند براستی که نام جوانمرد برازنده اش است.

اما برنامه ای هست به نام Cakewalk که بسیار بسیار نسبت به برنامه های فوق ضعیف است اما می توانید برای خطوط اتصال از آن کمک بگیرید.اگر خواستید آموزش برنامه های فوق را درخواست کنید، اجابت خواهیم کرد.

دانلود برنامه Melody Assistant  بدون کرک

دانلود برنامه Guitar Pro  با کرک

دانلود برنامه WIDI Recognition System  بدون کرک

دانلود برنامه Cakewalk بی نیاز به کرک


مشخصات مدیر وبلاگ
 
لیلا شهریاری[2]
 

به حرص ار شربتی خوردم، مگیر از من که بد کردم/بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا!


لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
صفحات اختصاصی
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ